امپریالیسم : مبارزه علیه آن و یا در تبانی با آن
ترجمه توسط حمید محوی ترجمه توسط حمید محوی

 

 

نوشتۀ ژان پی یر دوبوآ

Jean-Pierre Dubois

مرکز مطالعات جهانی سازی 11 مارس 2013

مضمون » تاریخ، جامعه و فرهنگ

http://www.mondialisation.ca/imperialisme-le-combattre-ou-en-etre-complice/5326104

 

منبع اصلی

Le Petit Blanquiste

http://lepetitblanquiste.hautetfort.com/

 

 

 

امپریالیسم : مبارزه علیه آن و یا در تبانی با آن

 

مبارزۀ ضد کلونیالیستی در فرانسه هرگز موفقیتی کسب نکرده است. چنین واقعیتی بی گمان به شرایط ایدوئولوژیک (غالبا نژاد پرستانه) بستگی دارد که بورژوازی همواره قادر به ایجاد آن بود تا افکار عمومی را در مورد اعتبار قانون اساسی و  ضرورت حفظ امپراتوری کلونیال متقاعد سازد.

چنین موضوعی  در عین حال به واقعیت دیگری نیز بستگی دارد که کمتر از موردی که در بالا به آن اشاره کردیم شناخته شده است، که نیروهای امپریالیستی پا به پای گسترش مرزها و فتوحاتشان خواهان اطمینان حاصل کردن از صلح داخلی در خانۀ خودشان هستند. و به شکلی که عمل می کنند که بخش مهمی از مردم فرانسه از درآمدهای کلونیال (استعماری) بهره مند شوند.

از پایان قرن نوزدهم، انگلس با تأسف می بیند که چگونه طبقۀ کارگر انگلیس با سیاست استعماری دولت خود متحد شده است. سال 1858، او دربارۀ این مورد خاص می نویسد که طبقۀ کارگر بیش از پیش بورژوا مآب شده و چنین امری از دیدگاه او کاملا طبیعی بنظر می رسید [«لوژیک» (منطقی)] زیرا ملت آنها از « تمام جهان» (1) بهره کشی می کرد. و بعدا اضافه می کند که کارگران انگلیسی «با خیال راحت از انحصارات کلونیال انگلستان و انحصارات آن در بازار جهانی بهره مند می شوند».

سال 1902 جان آتکینسون هابسون به این نتیجه می رسد که دولت هائی که دارای مستعمره هستند می توانند هم زمان طبقۀ حاکم را غنی نموده و طبقات پائینی را خریداری کرد ه و به بزهکاری عادت دهند «تا سر جایشان ساکت بنشینند». (2)

روی این مسئله، لنین با نظریۀ هابسون موافق است و در اعلامیۀ مشهور شبه سال 1916 (3) ا ز او نقل قول می آورد. از دیدگاه روسیۀ انقلابی، ایدئولوژی امپریالیسم و دفاع از سیاست سلطه جویانۀ آن بر تمام طبقات تأثیر گذاشته و در آنها نفوذ می کند، حتی بین طبقۀ کارگر.

او می نویسد : «نظام سرمایه داری وضعیت ممتازی را برای مشتی [...] از دولت های خاصه ثروتمند و صاحب قدرت فراهم ساخته که جهان را غارت می کنند [...]. می بینیم که این منافع سرشار [...] خریداری کردن رؤسای کارگران و قشر بالائی آریستوکراسی کارگری را ممکن می سازد. و سرمایه داران کشورهای پیشرفته آنهارا با هزار ترفند مستقیم و غیر مستقیم، آشکار و استتار شده، به انحراف می کشند.»

برای دستیابی به چنین سازوکار تبهکارانه ای، لنین توضیح می هد که  بورژوازی «هزار شیوه» را به کار می بندد، از جمله «ایجاد هزاران پست بی فایده برای رهبران اتحادیه ها، سندیکاها، رؤسای پارلمان».

این همان بزهکاری است که هانا آرنت بعدها آن را تقسیم «دانه های بانک امپریالیستی» می نامد.(4)

سال 1919، نخستین کنگرۀ کمونیسم بین المللی  اجتماع منافعی را افشا می کند که علیه ملت های استعمار شده بسیج شده و از سوی دیگر کارگران اروپائی و آمریکائی را به «میهن» امپریالیستی وابسته می سازد.

ژوئیۀ 1920، لنین دوباره به این موضوع باز می گردد : «چه عاملی می تواند روشنگر پافشاری و ماندگاری این تمایلات اصلاح طلبانه در اروپا باشد و چرا این گونه فرصت طلبی های اصلاح طلبانه در اروپای غربی قوی تر از روسیه است؟ پاسخ این است که این کشورهای پیشرفته همیشه توانسته اند شالودۀ فرهنگشان را بر اساس بهره کشی میلیاردها انسان تحت ستم بنا کنند.»(5)

جامعه شناس برزیلی امیر صادر (6) نیز در تفسیر  نظریات لنین نشان می دهد که چگونه بخش گسترده ای از طبقۀ کارگر در کشورهای سرمایه داری پیشرفته برای «منافع ملی» دولت امپریالیستی خودشان و به بهای زیر پا نهادن منافع ملت های زیر سلطه ارجحیت قائل شده اند. به عبارت دیگر، نزد آنان،  همبستگی ملی از همبستگی بین المللی پیشی گرفته است.

از دیدگاه امیر صادر «موضوع ملی طی قرن بیستم به عنوان یکی از ابهام آمیز ترین مسائل مطرح بوده است. زیرا اگر در کشورهای حاشیه ای کمابیش با خصلت های عمیق ضد امپریالیستی، واکنش و مقاومت در رویاروئی با سلطه جوئی آمیخته بود، کاملا بر عکس در مراکز سرمایه داری، در اشکال تمایلات شوینیستی تبلور یافته است».

امروز، مانند دوران امپراتوری استعماری، فرانسوی ها در طیف های وسیعی، اکثرا ماجراجوئی های جنگی دولتشان را در لیبی، ساحل عاج، مالی و غیره به راحتی می پذیرند. در عین حال، احزاب چپ نه تنها از مخالفت قطع نظر کرده اند بلکه غالبا با الفاظ بشر دوستانه (7) حقانیت سیاست های جنگ طلبانۀ کشور امپریالیست فرانسه را تأیید می کنند.

آیا ما دیگر هیچ چیزی از مبارزۀ سیاسی و نوشته های نظریه پردازانۀ لنین و رفقای او  نمی توانیم بیاموزیم ؟

ژان پی یر دوبوآ




(1) انگلس به مارکس می نویسد : «[...] پرولتاریای انگلستان بیش از پیش بورژوا مآب شده، و این گونه بنظر می رسد که این ملت، بورژوا بین بورژواها، می خواهد در کنار بورژوازی جائی داشته باشد، آریستوکراسی بورژوا و پرولتاریای بورژوا. روشن است که از دیدگاه ملتی که از تمام جهان بهره کشی می کند، تا حدودی منطقی است».

 [2] John Atkinson Hobson, Impérialism, A Study, 1902.

[3] Lénine, L’impérialisme, stade suprême du capitalisme.

[4] Hannah Arendt, Les origines du totalitarismeL’impérialisme, Ed. Fayard.

[5] IIème Congrès de l’Internationale communiste.

(6) امیر صادر دیپلمه از دانشگاه سائو پائولو (فلسفه و علوم سیاسی). استاد رویکردهای مارکسیستی، او عضو شورای تحریریۀ مجلۀ انگلیسی «نیو لفت ریویو» بوده است....

(7)شیوۀ بیانی و اصطلاحی که در قطعنامۀ نخستین کنگرۀ کمونیسم بین المللی به کار برده شد، به  وشنی آشکار ساخت که کنفرانس برن در پی سیاستمداران بورژوا – لیبرال استعمار مدار است که بهره کشی و لگد کوب کردن مناطق استعماری را توسط بورژوا امپریایلستها توجیه می کند و تنها می خواهد آن را با نقابی از الفاظ بشر دوستانه بپوشاند». کنفرانس برن تلاشی بود از سوی احزاب سوسیال دموکرات برای باز زائی دومین انترناسیونال.

 


March 12th, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
علمي و معلوماتي